𝖙𝖆𝖐 𝖕𝖆𝖗𝖙𝖎

شخصیت های رمان : جئون جانگ‌کوک ( کوک ) . مین یونا ( یونا )

ژانر : غمگین . عاشقانه

محل زندگی : سئول ( کره جنوبی )



گریه میگردم و فقط میدویدم سمت ساحل . واقعا نمیفهمیدم که چرا باید برادرم بمیره . اونم به خاطر یه تصادف 😭 چرا من انقدر بدبختم . اون از پدر و مادرم ، اینم از یوکی . انقدر دویده بودم که دیگه پاهام احساس فلجی میکردن . انقدر گریه کرده بودم که دیگه اشکی برام نمونده بود . احساس کردم یه چیزی داره بهم هشدار میده . وقتی که به خودم اومدم ......
( کوک )
یه مریض تصادفی آوردن . بردیمش اتاق عمل . خیلی حالش بد بود . یه دختر جوون بود . داشتم جراحی اش میکردم که یهو ضربانش قلبش رفت . برش‌گردوندیم که بهش شوک بدیم . با صحنه ای که دیدم فقط اشک از چشمام میومد و گریه میکردم . اون یونا بود ( دوست دخترش که قرار بود باهاش ازدواج بکنه ) با تموم وجودم از حدا می‌خواستم که یونا رو بهم برگردونه . با تمام توانم بهش شوک میدادم . اما اون دیگه
...... عمل تمام شد و من نتونستم برای یونا کاری بکنم . فقط اشک می‌ریختم و از اتاق عمل میومدم بیرون . واقعا حالم بد بود . رفتم پیش پل بالای دریاچه .
+ خدایاااااا . این رسمش بوددددد . چرا آخهههههه . چرااااااااا ( با داد )
تصویر چهره ی خندون یونا اومد جلوی چشمام . گریه ام شدت گرفت . پشت سر هم اشک ، اشک . چشمام تار میدید . رفتم سر لبه ی پل .
+ آخه چرااااااا ( با داد )
و خودمو ول کردم و از بالای پل افتادم .....
( راوی داستان )
یونا و کوک به خوابی ابدی و آرام فرو رفتند . البته شاید آرام واژه ی خوبی برای این خواب ابدی نباشد .....
دیدگاه ها (۳۶)

وقتی اشتباهی گوشیشون رو فلش میکنی 📱🗑️

وقتی با همدیگه دعواتون میشه تو سرش داد میزنی 🗣️💥

𝖙𝖆𝖐 𝖕𝖆𝖙𝖎

وقتی داخل خواب خر و پف میکنی 😴🔇

#Multi_party#The_last_sunset_side_by_sidepart:3(والنتینا)نوی...

A girl from tomorrow(part 6)

پارت ۱۰۰

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط